عکس هایی از باجه تلفن های عجیب !
گوشیم رو روی ویبره گذاشتم، رو میز داره می لرزه میپرسه داره زنگ می خوره؟ پ ن پ، خربزه خورده فکر اینجاش رو نکرده...
*می خوام برم خونه چشمام قرمزه... به رفیقم می گم چشمام قرمزه؟ میگه آره می خوای همین جوری بری؟ پ ن پ، صبر می کنم تا سبزشه بعد حرکت می کنم.
*به استاد می گم: لطفا کمکم کنید دارم مشروط می شم! میگه نمره می خوای؟ پ ن پ، نظر شما رو درمورد مقدار و جنس خاکی که باید بریزم تو سرم می خوام!
*رفتم جیگر بخرم، می گم یه دست جیگر می خوام، میگه جیگر گوسفند؟ پ ن پ، مهربون جیگر خودت رو!
…
امروز اگر نیایی دیر میشود، سایه من از ردپای آشنای تو بر روی دلم دور میشود
وهمچنان دورتر میشود تا به آغاز فراموشی یکدیگربرسیم
و این یک آه حسرت است و این آخرین فرصت است
…
کچلی به سلمانی میرود همه نگاهش می کنند
میگه : چیه ؟ اومدم آب بخورم !!